فدرال رزرو شاید یکی از عجیبترین و مهمترین موسسات مالی جهان باشد. این موسسه مالی خصوصی به نوعی نقش بانک مرکزی آمریکا را بازی میکند و تصمیماتش آنقدر در اقتصاد آمریکا اثر میگذارد که موج اثر آن اقتصاد جهان را نیز تکان میدهد. در این مقاله از روزبرد همراه شما هستیم تا تاریخچه و نحوه کار بانک مرکزی آمریکا را بررسی کنیم.
آمریکا قبل از فدرال رزرو
اقتصاد ایالات متحده قبل از تولد فدرال رزرو به شدت بی ثبات بود. شوکهای اقتصادی، مشکلات نقدینگی و خیلی از موارد دیگر، اقتصاد آمریکا را به مکانی خطرناک برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی تبدیل کرده بود. علاوه بر این نبود اعتبارات رشد، این کشور را در بسیاری از بخشها مثل کشاورزی و صنعت با مشکل روبهرو کرده بود.
با همه این مشکلات، آمریکاییها حاضر به تاسیس بانک مرکزی نبودند! چرا؟ چون با توجه به دیدی که نسبت به انگلستان و سیستم مالی آنها داشتند، بانک مرکزی را به عنوان نمادی از سلطنت و دیکتاتوری میشناختند؛ چیزی که آمریکا برای دوری از آن تاسیس شده بود.
البته افرادی هم بودند که ادامه حیات اقتصادی آمریکا را در تاسیس یک بانک مرکزی میدیدند. اولین وزیر خزانه داری آمریکا الکساندر همیلتون از این دسته افراد بود. وی در تشکیل اولین بانک ملی آمریکا که به نام بانک ایالات متحده شناخته میشد، نقشی اساسی داشت.
بالاخره در سال 1797 بعد از مشکلات فراوان و انتقادات بسیار نسبت به این مسئله، بنای بانک ایالات متحده در فیلادلفیا گذاشته شد؛ مکانی که امروزه در لیست بناهای تاریخی آمریکا جای گرفته است. تاسیس این بانک در آن زمان به عنوان یکی از چهار نوآوری مالی بزرگ آن دوره در نظر گرفته میشد چرا که وجود آن در کنترل هزینههای جنگها و بسیاری مسائل دیگر به ایلات متحده کمک کرد.
با تمام مزایایی که این بانک برای آمریکاییها داشت، خیلی زود از صفحه روزگار محو شد چرا که لایحه تشکیل آن برای بار دوم به تصویب نرسید! همیلتون در سال 1790 لایحه تاسیس بانک ایالات متحده را پیشنهاد داد و سال بعد یعنی سال 1791 اولین شعبه آن را افتتاح کرد. با در نظر گرفتن زمان منحل شدن این بانک یعنی سال 1811، عمر مفید پدربزرگ بانک مرکزی آمریکا تنها 20 سال بوده است.
جرقه تاسیس فدرال رزرو توسط JP Morgan و شوک اقتصادی سال 1907
در جریان رکود اقتصادی سال 1907 دولت آمریکا مجبور شد تا دست نیاز خود را به سمت جی پی مورگان دراز کند تا کشور را از رکود اقتصادی که نزدیک بود به فروپاشی دولت ختم شود نجات دهد. مورگان نیز با دعوت بازیگران اصلی اقتصاد آمریکا به عمارت خود از آنها خواست تا سرمایههای خود را وارد بازار کنند.
کمی بعد سیل سرمایه به سمت بانکها جاری شد؛ سیلی که توانست آمریکا را از خشکسالی اقتصادی نجات دهد. با اینکه مشکل حل شد، پذیرش این موضوع که دولت بقای خود را مدیون یک بانک خصوصی است برای خیلی از مهرههای قدرت آمریکا سخت بود؛ تا جایی که تصمیم گرفتند به سمت سیستم بانکداری مرکزی بروند.
بین سالهای 1907 و 1913 بهترین بانکداران ایالات متحده و چندی از مقامات دولتی، کمیسیون ملی پول را تشکیل دادند و به اروپا سفر کردند تا جواب سوالهایشان در رابطه با بانک مرکزی را پیدا کنند. نتیجه این سفرها و کارشناسی اقتصاددانهای آمریکایی به تصویب قانونی منجر شد که سیستم فدرال رزرو را به وجود آورد.
قانون تاسیس فدرال رزرو در سال 1913 توسط وودرو ویلسون، رئیس جمهور وقت آمریکا به امضا رسید.طبق این قانون، دولت به 12 بانک فدرال رزرو اجازه داد تا برای حفظ ثبات اقتصاد کشور پول چاپ کنند.
این قانون باعث تولد بانک مرکزی شد و عرضه پول و اقتصاد کشور را به طور کامل به فدرال رزرو میسپرد. در آن زمان خصوصی بودن این موسسه منتقدان بسیار زیادی داشت. با این حال ویلسون معتقد بود که دولتی بودن سیستم بانک مرکزی منجر به افزایش تورم بیهوده خواهد شد.
فدرال رزرو؛ رویایی که به کابوس بدل شد!
زودتر از آنچه فکرش را بکنید ورق برگشت! به هنگام سقوط اقتصادی سال 1929 و رکود اقتصادی که پس از آن آمریکا را فرا گرفت، فدرال رزرو، سیستمی که قرار بود دولت آمریکا را در بحرانها همراهی کند به دولت پشت کرد و هیچ حرکتی در راستای بهبود شرایط انجام نداد.
هیچکس نمیداند فدرال رزرو در آن زمان قادر به کنترل بحران بوده است یا نه. با این حال شکی نیست که میتوانست با پایین آوردن نرخ بهره به کشاورزان و کسبوکارهای تولیدی اجازه دهد به رشد خود ادامه دهند. نرخ بالای بهره در آن زمین باعث توقف کشاورزی و از بین رفتن خیلی از زمینهای مناسب برای کشت شد. فدرال رزرو در آن زمان با محدود کردن عرضه پول بسیاری ار مشاغل را از بین برد و به آمریکا ضربهای زد که در تاریخ ماندگار شد.
در نهایت جنگ جهانی دوم آمریکا را از رکود اقتصادی وحشتناکی که در آن گرفتار شده بود نجات داد. جنگ برای فدرال رزرو نیز بد نبود چرا که کنترل سرمایه متفقین باعث افزایش نفوذ این موسسه و پیشرفت آن شد. پس از جنگ فدرال رزرو سعی کرد تا با پایین نگه داشتن نرخ بهره، دید بد مردم نسبت به خود را تغییر دهد.
حذف استاندارد طلا؛ قدرت بیشتر برای فدرال رزرو
رکود و تورم بار دیگر در دهه 70 اقتصاد ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داد و ضربه بدی به رشد آمریکا زد؛ ضربهای که بیش از تجارت، به مردم آسیب رساند. در نهایت دولت نیکسون برای کنترل اوضاع و بهبود رابطه ملت با دولت به استاندارد طلا پایان داد؛ حرکتی که ارزش دلار را هم در دستان فدرال رزرو قرار داد و نفوذ و قدرت این موسسه مالی خصوصی را بیشتر از پیش کرد. این قدرت جدید فدرال رزرو را در دوراهی بین کنترل تورم و بیکاری رها کرد.
فدرال رزرو میتوانست با کنترل نرخ بهره، اعتبار رسانی به شرکتها را آسان کند که در نتیجه آن شرکتها رشد میکردند و نسبت به استخدام افراد جدید تشویق میشدند. البته هزینه این حرکت افزایش تورم برای آمریکا بود. در سمت دیگر این دو راهی، فدرال رزرو میتوانست نرخ بهره را بالا ببرد و با کاهش سرعت رشد اقتصادی تورم را کنترل کند که نهایتا به بی کاری بیشتر منجر میشد. در واقع تمام تاریخ فدرال رزرو در همین دو راهی خلاصه میشود؛ دو راهی که رئیس هر دورهی این موسسه باید راهش را در آن پیدا میکرد.
البته فدرال رزرو در تاریخچه خود همیشه پشت به مردم ننشسته است! آلن گرینسپن یک سال قبل از سقوط اقتصادی 1987/7 مدیریت این موسسه مالی را بر عهده گرفت. وقتی به سقوطهای اقتصادی تاریخ آمریکا نگاه کنید، متوجه میشوید سقوط وال استریت در 1987/7 نسبت به بقیه رکودها کوتاهتر بوده است. چرا؟! به دلیل اقدامات آلن گرینسپن و فدرال رزرو صادق(!) آلن گرینسپن در زمان سقوط اقتصادی سال 1987 کاری را کرد که JP Morgan در سال 1907 برای اقتصاد آمریکا کرد.
گرینسپن علاوه بر فراخواندن سرمایه گذاران از قویترین سلاح فدرال رزرو یعنی نرخ بهره برای کنترل اوضاع استفاده کرد. وی با پایین آوردن نرخ بهره به اقتصاد آمریکا اجازه داد این رکود را پشت سر بگذارد. بعد از 80 سال این اولین باری بود که فدرال رزرو به وظیفه خود عمل میکرد.
چرا فدرال رزرو یک موسسه دولتی نیست؟
اولین توجیه طرفداران استقلال فدرال رزرو از دولت نیاز سیستم بانکداری مرکزی به محافظت در برابر فشارهای سیاسی کوتاه مدت است.
بدون استقلال، فدرال رزرو تحت تأثیر سیاستمداران قرار میگرفت تا بدون در نظر گرفتن پیامدهای سیاستهای پولی که در نظر میگیرد، به نفع رئیس جمهور وقت آمریکا تصمیم گیری کند. در حقیقت حرف این افراد آنچنان هم بی راه نیست. سیاستمدران به خصوص ریاست جمهوری تنها به کنترل اوضاع در دوره خود فکر میکنند؛ چیزی که میتواند برای دلار خطرناک باشد.
با استناد به همین دلایل، طرفداران فدرال رزرو معتقدند که بانک مرکزی خصوصی میتواند بهتر از یک نهاد دولتی سیاستهای بلند مدت تعیین کند. علاوه بر این مورد وابستگی اقتصاد جهان کنونی به دلار اهمیت استقلال فدرال رزرو را بیشتر نیز میکند.
البته منتقدانی نیز وجود دارند که واگذاری کامل پول آمریکا به یک موسسه خصوصی را خلاف قانون اساسی آمریکا میدانند چرا که بر اساس قانون اساسی، کنگره باید تنظیم ارزش پول را بر عهده داشته باشد. با این حال کنگره در سال 1913 اختیارات خود در این زمینه را به فدرال رزرو منتقل کرد. این منتقدان میگویند با استناد به قانون اساسی، قانون تصویب شده در سال 1913 پذیرفتنی نیست!
استدلال دیگر منتقدین برای مخالفت با استقلال فدرال رزرو وجود عدم هماهنگی بین دولت و بانک مرکزی است. برای مثال اگر دولت مالیاتها را کاهش دهد و فدرال رزرو تصمیم بگیرد نرخ بهره را افزایش بدهد، تلاش هر دوی آنها بیهوده میشود.
نفوذ فدرال رزرو چقدر زیاد است؟
بالاتر به صورت خلاصه گفتیم که فدرال رزرو میتواند با کنترل نرخ بهره اقتصاد آمریکا را کنترل کند. بعد از لغو استاندارد طلا برای دلار، قدرت بانک مرکزی بیشتر نیز شد چرا که میتوانست خیلی راحت ارزش دلار را کنترل کند و شرایط اقتصادی را تغییر دهد. البته که بانک مرکزی خصوصی آمریکا تواناهای بیشتری دارد!
برای مثال در زمینه قانون گذاریهای مالی معمولا نمایندههای فدرال رزرو نیز در جلسات حضور دارند و اظهار نظر میکنند؛ علاوه بر بانک مرکزی قادر است در مورد ارزهای دیجیتال که به تازگی توجه سیاستمداران را جلب کردهاند نیز رای بدهد. همه اینها با در نظر گرفتن عنوان بانک مرکزی کاملا عادی به نظر میرسد اما نکته اینجا است که فدرال رزرو یک موسسه مالی خصوصی است!